عزیز دردونه مامان و بابا النا
دو تا دندونای فک پایین النا هر دو با هم دراومدن هورااااااااااااااااااااااااااا نمیدونم از خواص آش دندونی بود که هر دو با هم دراومدن از بس مادر بزرگم اصرار کرد این آش دندونی رو پختی یا نه دخملک ما خیلی شیطون شده به طوری که فقط باید بشینم پیشش تا بازی کنه چون دیگه از میز و مبل و صندلی هم دستشو میگیره بلند میشه باید دائم پیشش باشم تا اتفاقی براش نیافته وقتی میخوابه به کارهای خونه میرسم و یه غذایی درست میکنم تا بیدار نشده من برم تا بعد بایییییییییی دخترم برات از خداوند میخوام که بهترین ها رو سر راهت قرار بده و دختر قوی باشی در برابر تمام سختی و مشکلات زندگی . از طرف مامان و بابا...
نویسنده :
مامان مینا
20:51